دي هم داره از نيمه رد ميشه خبري از باران و برف نيست!ديگه شجريانم اينجا نيست كه اهنگ به بار باران را بخواند و ما حالش را ببريم!
احتمالان همگان با خبر شدن كه ببر سيبري هم به ملكوت اعلا پيوست(به لطف كارامد بودن مديران محيط زيست و ...) كه غربت اين ببر خيلي غم انگيز بود احتمالا آن يكي هم سرنوشتي مشابه با اين يكي خواهد داشت!
در پست قبلي كه راجب نمايش هاي صدا و سيما و دستگيري اين دو سر فتنه بود دوستان نظراتي جالب دادند و ما هم كلي حال كرديم و فهميديم خيلي ها مثل ما اين روزا اعصاب ندارند و اگه هر كي خواست بياد با هم بشينيم چند تا فحش چارواداري بدهيم شايد تخيله رواني شديم!!
مموتي هم كه ده دوازده تا از دور و برياشو انداخت بيرون كه زياد به نظر من غير معمول نبود!
مهمترين اتفاق رجز خواني شيخ مهدي كه كلي حال كرديم جواب شاخ و شانه هاي اين انچوچك ها را داد! اعلام كرد بيدي نيست با اين بادها بلرزد!كه نامه اش را كه خطاب به مردم نوشته را اگه نخوانديد اينجا بريد و بخوانيد!
خلاصه كه وضع مملكت داره جالب ميشه!
مشكل بعدي اينكه جديدا اين روزا خيلي تند تند داره ميگذره ما هم دليلي براش پيدا نميكنيم!